موضوع این جلسه درباره حافظ و بیت کوین هست. ماجرا از این قراره که چنانچه در مورد بیت کوین یا به طور کلی‌تر در حوزه رمزارزها یک شخصی که خودش رو ساتوشی نامید، اومد دنیای رمزارزها رو پایه‌گذاری کرد. و بیت کوین رو ایجاد کرد. بر اساس تلاش‌های افراد قبل از خودش، قوانین و شرایطش رو تعیین کرد. دنیای رمزارزها رو ساختاردهی و سازماندهی کرد. حافظ هم یک چنین دنیایی برای خودش یا توسط خودش، ایجاد کرده بود. توی این جلسه می‌خواهیم به بخشی از جهانی که حافظ ایجاد کرد، و جهان‌بینی و جهان فکری او، مرتبط با بخش‌هایی از موضوع بیت کوین صحبت کنیم.

 

توی بیت‌کوین یه مفهومی به نام «هش»، خیلی مهم و کاربردی هست. حالا هش چیه؟ شما وقتی یه عدد یا یه حرف یا یه کلمه یا یه جمله رو در ورودی به یه تابعی / یا به یه هشی می‌دید، اون حرف یا عدد یا کلمه یا جمله، تبدیل به یک سری عدد و حروف با طول ثابت میشه.

مثلاً شما اگر در ورودی A رو بدید، بهتون یه خروجی مثلاً با 64 کاراکتر می‌ده. یه پیامک فارسی، حجمش 70 کاراکتر بود. یعنی 70 تا حرف و عدد و فاصله. اینجا اگر B رو هم در ورودی بدید. یا یه عدد یا یه کلمه یا یه جمله، باز هم خروجی همون تعداد ثابت، مثلاً 64 کاراکتر خواهد بود.

و اگر شما 100 بار A رو در ورودی بدید، یه نتیجه‌ی ثابت بهتون میده. حالا این کجا استفاده میشه؟

سرویس‌های ایمیل، پسورد شما رو نگهداری نمی‌کنند. که یه دفعه یکی بیاد مثلاً همه‌ی پسوردها رو از یه جایی برداره. شما اگر مدیر اون سرویس ایمیل رو به فرض پیدا کنید، نمی‌تونید بگید پسورد من یا پسورد فلان ایمیل چی هست. اون هم نمی‌دونه. چون پسورد رو تبدیل به هش می‌کنند، بعد هشش رو ذخیره می‌کنند. چون از هر چیزی (هر عددی، هر کلمه‌ای، هر جمله‌ای یا حتی با وارد کردن محتویات یک کتاب در ورودی، میشه یه هش گرفت. میشه به سادگی هشش رو حساب کرد، ولی عکسش ممکن نیست. یعنی نمیشه هش یه چیزی رو داد، و پیدا کرد که خروجیش چی بوده؟

تقریباً این کاری هست که ماینرها انجام میدن. یعنی هش تقریباً هست، میگن چه ورودی بوده که هشش شده این. بعد مقادیر مختلف رو امتحان می‌کنند، ببینند چه ورودی بوده که هشش شده همونی که می‌خوان.

البته توی بیت‌کوین ورودی مشخص هست، یه عددی با ورودی جمع زده شده، می‌گن بگو اون عددِ چند هست.

مثلاً فرض کنید اطلاعات ورودی این جمله است، میگن چه عددی رو با این جمله جمع بزنیم، که هشش بشه مثلاً فلان قدر. حدودی هست. میگن مثلاً رقم اولش با صفر شروع بشه. یعنی چه عددی رو با ورودی که موجود و در اختیارتون هست، جمع بزنیم که رقم اولش با صفر شروع بشه.

فرض کنید اطلاعات بلاک 123456 باشه، این یه مقدار فرضی هست. میگه این مقدار، با چه چیزی جمع بشه که عدد اولش با صفر شروع بشه.

ببینید ما امتحان می‌کنیم.

1233456 به علاوه 1. نشد، با 2 جمع می‌زنیم. نشد. به علاوه‌ی 3، نشد. به علاوه‌ی 4. رقم اولش با صفر شروع شد. پس ما تونستیم مساله‌ی خودمون رو حل کنیم. البته بابت این بیت‌کوین جایزه نمی‌دن. اونجا به این راحتی نیست. اونجا باید 18…19 رقم اولش صفر باشه. کسی که عدد مربوطه رو پیدا کرد، به شبکه‌ی بیت‌کوین اعلام می‌کنه. اونا چک می‌کنند بهش 6.25 بیت‌کوین جایزه می‌دن. پیدا کردن اون عدد سخت هست، چک کردنش ساده است.

بذارید یه چیزی پیدا کنیم دو رقم اولش صفر باشه. یه چیزی پیدا کنیم سه رقم اولش صفر باشه.

پس هش چی شد؟ یه ورودی می‌دیم، خروجی میشه یه عددی با طول ثابت. ولی از خروجی نمیشه فهمید که ورودی چی هست. نمی‌شد بگیم چه ورودی داشته باشیم که دو رقم اول خروجیش صفر باشه. باید انقدر مقادیر مختلف ورودی رو امتحان کنیم ببینیم با چه ورودی، خروجیش شده اون هشی که ما داریم. اسم هشی که تو بیت‌کوین استفاده میشه sha256 هست. اسمه دیگه. مثل امیرحسین.

توی بیت‌کوین میگن چه عددی با این ورودی که می‌بینید جمع شده، که هشش شده کمتر از یه مقداری، مثلاً 18تا یا 19 تا رقم اولش با صفر شروع بشه. ورودی ثابت هست، هشش شده یه چیزی، میگن با چه عددی جمع شده که هشش شده اون چیزی که ما می‌خوایم. الآن ورودی با چه چیزی جمع شده که خروجیش شده عددی که سمت چپش 18…19 تا صفر داره. واسه‌ی همین پیدا کردن اون عدد خیلی برق و توان پردازشی مصرف می‌کنه.

ما همینجوری دستی می‌تونیم امتحان کنیم شاید به یه عددی برسیم که رقم اولش با صفر شروع بشه.

به اون عددی که با اطلاعات بلاک جمع میشه که هشش بشه یه مقدار مشخصی؛ میگن Nonce، کل داستان ماینینگ پیدا کردن اون عدد هست. الآن حدودِ 6.25 بیت‌کوین جایزه می‌گیره. اگر یکی پیدا کنه، که خیلی سخت هست با کامپیوتر معمولی نمیشه. الآن، یه دستگاهی می‌خواد که صدای تراکتور میده، گرمای جهنم، مصرف برق، دو تا بخاری برقی یا دو رشته‌ای، سه‌رشته‌ای.

 

سلام. من امیرحسین هستم از پادکست پروژه حافظ‌پجوهی. این جلسه مفاهیم عمومی در موضوع بیت‌کوین رو توضیح می‌دیم، به همراه ساختار جهان‌بینی و جهان فکری حافظ. جلسه‌ی بعد کمی تخصصی‌تر به موضوع بیت‌کوین می‌پردازیم. و وارد مسائل عمیق‌تری مرتبط با ساز و کار بیت‌کوین، در جهان فکری حافظ می‌شیم. اگر شما راجع به بیت‌کوین آشنایی کامل دارید، بد نیست این چند جلسه روایت ما رو به ویژه برای ارتباط برقرار کردن با موضوع این جلسه بشنوید. اگر نمی‌دونید بیت کوین چی هست. کجا استفاده میشه، کیا خریداریش می‌کنند. چرا حالا ارزشمند شده؟

باید بدونید بیت کوین یه پول اینترنتی هست. یعنی پول نقد الکترونیکیه، که برای پرداخت‌های آنلاین استفاده میشه. چیزی شبیه همین کارت بانکی و رمز دوم یا الآن که رمزپویا مورد استفاده هست.

 

تفاوتش با کارت بانکی چیه؟ نیازی به بانک نیست. یه سیستمی داره، یعنی یه سیستمی طراحی شده که اشخاص نمی‌تونند دارایی دیجیتال خودشون که همون پول الکترونیک باشه رو، مثلاً از طریق کپی-پیست یا روش‌های تقلب دیگه، تکثیر کنند. و از یک بابت، به همین دلیل، مطمئن هست.

اونچه در مورد بیت کوین ممتاز بود، همین بود که بدون بانک، که مرجع قابل اعتماد بود و هست، می‌تونست نقل و انتقالات پول رو به شکل مطمئن انجام بده. به نحوی که یکنفر نتونه پولش رو دو جا خرج کنه. قبلاً یعنی از قبل از بیت‌کوین، چنین چیزی ممکن نبود.

حالا چرا الآن گرون هست؟ یا چرا گرون شد؟ چون تقاضا براش بیشتر شد. روش بدست آوردنش سخت‌تر و سخت‌تر شد، تعدادش هم محدود بود. و قرار هست تا حداکثر 21.000.000 بیت‌کوین وجود داشته باشه. تا الآن هم بیش از 18 میلیون و 600هزارتاش ماین شده. و الآن افراد بیشتری اومدند که این پول الکترونیک رو خریداری کنند. برای همین الآن قیمتش حدود 1.500.000.000 تومن هست.

 

یه نکته‌ی دیگه در مورد بیت کوین که در ادامه بیشتر در موردش صحبت می‌کنیم، این هست که توی بیت کوین شما شناخته نمی‌شید که کی هستید، یعنی برای بازکردن حساب، والت، کیف پول، ازتون مشخصاتی نمی‌خوان، البته میشه از روش‌هایی صاحب کیف پول رو پیدا کرد، به اون بخش کاری نداریم.

اما در عوض؛ همه می‌تونند ببینند که شما، یعنی صاحب اون کیف پول، از کجاها چقدر بیت‌کوین گرفته، و بیت‌کوین‌ها رو کجا خرج کرده.

یعنی چیزی به اسم پرینت حساب با مهر بانک نداریم. شما شماره حساب، یعنی شماره‌ی واریزی بیت‌کوین یه نفر رو داشته باشی، می‌تونه ببینی چقدر موجودی داره، از کجاها، از کدوم شماره حساب‌ها، پول گرفته، به کجاها پول ریخته.

پس چی شد؟ کسی نمی‌دونه این حساب مال کی هست، شما فرض کن حساب بانکیه. یا شماره‌ی موبایله مثلاً. وقتی برید تو سایت بانک یا مخابرات، شماره حساب یا شماره تلفن رو وارد کنی؛ نمیگه این حساب یا شماره موبایل به نام کی هست، ولی میگه این حساب کجا پولش رو خرج کرده، کی به حسابش پول ریخته.

یا مثلاً این شماره موبایل به کی زنگ زده، کی باهاش تماس گرفته. والت بیت‌کوین اینجوریه. تمرکزش در این موضوع، بر امنیت نیست. ولی در عوض، نیاز به نهاد مورد اعتماد که بانک باشه، نداره. بدون بانک کار می‌کنه.

نمی‌خواد یه نفر یه پولی رو بریزه به حساب بانک، به عنوان نهاد اقتصادی مورد اعتماد؛ که اون بیاد بریزه به حساب طرف مورد نظرش. این رو حذف کرده. و موضوع مهم در بیت‌کوین همین هست.

رمزارز همینه که پول رو از طریق رمزگذاری، به حساب ِ یا به کیف ِ پول ِ یا به والت ِ یکی دیگه می‌ریزه، که اون پول دو جا خرج نمیشه. تکثیر نمیشه. توش تقلب نمیشه. به خاطر همین مطمئنه. به خاطر همین خیلی‌ها ازش استفاده می‌کنند. اما در عوض، هرچی پول که یک نفر واریز کرده، یا براش واریز کردند رو بقیه می‌تونند ببینند. در مورد بیت‌کوین چنین هست.

 

یا نکته‌ی دیگه اینه که پولی که واریز بشه، دیگه قابل برگشت نیست. (البته یه بازه‌ی زمانی امن کوتاهی هست که نیاز هست بگذره، تا تقلب نشه). ایده‌ی ساتوشی در وایت‌پیپرش این بود که بانک با حضورش که می‌تونه پول رو برگردونه، کلی هزینه تولید می‌کنه، و هزینه‌ی تراکنش‌ها زیاد هست. یعنی چرا کلی هزینه کنیم که یکی باشه که پول رو بگیره، و بفرسته برای حساب مقصد. که اگر لازم شد، یا دستور گرفت، پول رو برگشت بزنه.

توی بیت‌کوین یا رمزارزهایی که این واسطه‌ها رو ندارند، هزینه تراکنش‌ها می‌تونه خیلی کمتر باشه. دیگه نیازی به بانک؛ هزینه‌ی اضافی برای حقوق مدیر بانک و کارمند بانک نیست. ضمن اینکه اگر پول قابل برگشت زدن نباشه، خودش یه آپشن هست، از نظر اون بزرگوار. به نفع فروشنده، به نفع دریافت کننده‌ی پول هست، از نگاه بنیانگذار بیت‌کوین.

سیستم اینجوری بود، یعنی نیازی که می‌دیدند این بود که بدون دخالت بانک، بتونند از روش قابل اعتماد و امنی پول جا به جا کنند، اینکه همه‌ی افراد بتونند تراکنش‌ها رو ببینند یا بررسی کنند یا حتی پرینت حساب‌ها یا لاگش رو دانلود کنند، مهم نبود. و چون تقاضا برای بیت‌کوین زیاد شد، گرون شد. و قبل از بیت‌کوین سیستمی نبود، که بدون بانک بشه پول جا به جا کرد.

و بیت‌کوین اولین پولِ الکترونیکی بدون بانکِ غیر متمرکزِ امنِ غیرقابل کپی شدن و دوبار خرج کردن بود.

این تقریباً خلاصه‌ای از بخش مهمی از بیت‌کوین بود. حالا در داستان پیدایشش، یک شخصی به نام ساتوشی ناکاموتو، اومد یه مقاله یا وایت پیپر منتشر کرد، که اونجا تقریباً در عمومی‌ترین لایه‌ی مطلبش، همونطوری که توضیح دادیم، اینو گفت: که بیت کوین، یه پول الکترونیکی برای پرداخت آنلاین هست.

که نیاز به بانک یا یک نهاد واسط برای نظارت و ساماندهی نداره. و خوب به همین دلیل مستقله. یعنی بانک نمی‌تونه در کارش دخالتی داشته باشه. به بانک وابسته نیست. بانک و بالاتر از بانک. و متمرکز هم نبود.

سیستم بیت‌کویت توی یه کامپیوتر یا سِروری در یک جایی نبود که اطلاعات توی اون باشه. توی کامپیوتر افراد مختلفی بود که اون برنامه رو دانلود کرده بودند. تقریباً هر بار هم که به اینترنت وصل می‌شدند، اون اطلاعات، یعنی اطلاعات حساب‌ها به روز می‌شد.

 

شما وقتی می‌خواهید برای کسی پول واریز کنید. اون پول رو به بانک می‌دید یا به حساب بانک واریز می‌کنید. بعد بانک به عنوان نهاد مالی واسط، اون پول رو به حساب مقصد واریز می‌کنه.

بیت کوین نیاز به این نهاد واسط رو از بین برد. یکی از اجزای مهم کارکردش هم این بود که احتمال تقلب، یعنی اینکه شخص یه پولی رو دو جا خرج کنه، یا پول رو واریز نکنه، پایین بود. البته در زمان دریافت پول، باید یه احتیاط‌هایی هم توسط گیرنده انجام بشه.

بیت کوین امکان تراکنش مالی و انتقال پول بر پایه‌ی تکنولوژی رمزنگاری رو، فراهم کرده بود. و یکی از ویژگی‌های مهمش، امنیت در انجام تراکنش، بدون نیاز به نهاد مالی مرجع مورد اعتماد، مثل بانک بود.

ساتوشی می‌گفت ضعف ذاتی سیستم بانکداری که همه بهش اتکا دارند، همون «اعتماد» هست. می‌خواست به جای اعتماد، یک سیستم پرداخت الکترونیکی بر پایه‌ی اثبات رمزنگاری جایگزین بشه. می‌خواست اون سیستم مورد اعتماد که بانک‌ها بودند و دنیا داشت با اون کار می‌کرد رو، با سیستم اثبات رمزنگاری تغییر بده، یعنی یک گزینه‌ی جایگزین براش پیشنهاد کرد، که الآن هم مورد استفاده است.

شما با انتقال پول با بیت‌کوین، در ازای از دست دادن برخی قابلیت‌ها، مثل امکان بازگشت پول، امکان گم کردن اطلاعات کیف‌پول، و از بین رفتن تمام پول‌ها و برخی موارد دیگه… پذیرای برخی شرایط جدید می‌شی. مثلاً هویتت تقریباً مخفی می‌مونه. یا هزینه‌ی انتقال پول از شرق جهان به غرب جهان، می‌تونه خیلی پایین باشه.

قبل از بیت کوین، شما تقریباً راه دیگه‌ای به جز درگاه‌های بانکی برای پرداخت الکترونیک نداشتید. بیت‌کوین اومد این مساله رو، یعنی نیاز به بانک رو کنار زد.

به خاطر همین هم اون ابتدا، برای امور خلاف مورد استفاده قرار می‌گرفت. برای افرادیکه ترجیح می‌دادند هویتشون، در انتقال وجه مخفی بمونه.

 

ما این نوبت یه سری مشخصات کلی از بیت کوین ارائه می‌کنیم، که بیشتر در معرفی بیت کوین هست، چون می‌خواهیم ارتباط بین دو عنوانی که اینجا انتخاب کردیم رو توضیح بدیم. در اینجا می‌خوایم ببینیم چه اشتراکی بین دنیای بیت کوین، ساختار بیت کوین و ماهیتش در خلق یا ایجادش، با جهان فکری و دنیای ترسیمی حافظ وجود داشته.

و توضیحاتی از اولین رمزارز ارائه می‌کنیم تا بدونید قبل از ساتوشی، چطور حافظ کاری کرده بود که به عنوان این جلسه، یعنی حافظ و بیت کوین مربوط میشه.

 

گفتیم قبل از بیت کوین اگر کسی می‌خواست برای شخص دیگه‌ای پول واریز کنه، باید پول رو به بانک می‌فرستاد، تا بانک اون پول رو برای حساب مقصد ارسال کنه. بیت کوین این واسطه یا شخص ثالثی به نام نهاد مالی مورد اعتماد، یا بانک رو کنار زد.

تا فرستنده‌ی پول بتونه بی واسطه پول رو، به دست گیرنده برسونه. یا به حساب اون واریز کنه. مساله مورد بحث در بیت‌کوین و اون موضوعی که توی مقاله ساتوشی یا توی اون وایت‌پیپر بیت‌کوین مطرح شد این بود که به نوعی امکان تقلب در اینجا وجود نداره. یعنی اگرچه یه سیستم مرکزی در کار نیست که پول رو بگیره، و پرداخت رو تایید کنه؛ اما با انجام هر تراکنش، میشه از طریقی اطمینانی ایجاد کرد، که فرستنده، پولی رو که برای گیرنده ارسال کرده، قبلاً جایی استفاده یا خرج نکرده. اگر مادربزرگتون از شما پرسید بیت‌کوین چیه، می‌تونید توی یه جمله، همین مطلب رو در جواب بهش بگید. یعنی تعریف خیلی ساده و خلاصه‌اش این می‌شد.

حالا چجوری؟

ماجرا از این قرار بود که توی اون شبکه‌ی همتا به همتای بیت کوین، یک پیامی برای بخشی از شبکه ارسال می‌شد که حساب‌ها چطور کم و زیاد بشن. یعنی پول از کجا بیاد و به کجا برسه. و بعد این اطلاعات در اختیار کل شبکه قرار می‌گرفت. و در نتیجه تقلبی در کار نبود.

مگر اینکه متقلب، 51% کامپیوترهای شبکه رو در اختیار داشت. و به دروغ می‌گفت پول رو ارسال کردم، 51% شبکه که خودش بودند، می‌گفتند ارسال کرده. الآن که اندازه‌ی شبکه خیلی بزرگ شده. و الآن به نفع کسی نیست که بخواد تعداد کامپیوترهاش اونقدر بزرگ بشه که 51% شبکه رو بگیره. می‌تونه امنیت شبکه، که خودش سهم و نقش عمده‌ای توش داره رو به خطر بندازه. و این هم یکی از دلایلی بود که ساتوشی توی اون وایت‌پیپر به عنوان درستی کارکرد شبکه ذکر کرده بود. گفته بود به نفع مهاجم طماع نیست.

شبکه همتا به همتا هم یعنی همه‌ی کامپیوترها به هم وصل هستند، یه کامپیوتر مرکزی نداریم که همه به اون وصل باشند. در شبکه همتا به همتا هیچ کامپیوتری نسبت به دیگری ارجحیت نداره. مثلاً یا در وادی نظر، کامپیوتر ساتوشی در شبکه بیت کوین، فرقی، یا برتری نسبت به کامپیوتر یک شخص دیگه نداشت.

 

از اینجا داریم وارد اون قوانین و شرایطی می‌شیم که ساتوشی وضع، و زمینه‌ی اجرایی شدنش رو فراهم کرده بود.

چالش اینجا بود که اگر مهاجم، یا به تعبیری که در اون وایت پیپر به کار رفته بود: مهاجم طماع، مثلاً کسی که می‌خواست یه پول رو دو بار خرج کنه، سیستم‌های خیلی زیادی در شبکه نداشت، یعنی سهم زیادی از سیستم‌هایی که در شبکه فعال بودند رو، در اختیار نداشت، که بخواد اطلاعات غلط رو به شبکه ارسال کنه، امکان تقلب پایین می‌اومد.

مهاجم طماع برای ارسال اطلاعات غلط باید تعداد زیادی کامپیوتر می‌داشت، 51% کامپیوترها، همون 50 به علاوه 1 عدد، تا می‌تونست اطلاعات غلطی که می‌خواست به سیستم بده رو ازش بپذیرند. و تایید کنند. شبیه به اینکه توی یک جمعی یک نفر دروغ می‌گه، و 50% جمعیت به جز خودش، اون دروغ رو تایید می‌کنند، اینجوری سخن شخص اگر به رای گذاشته بشه، مورد پذیرش قرار می‌گیره. توی بیت‌کوین هم تقریباً همین بود.

اگر تعداد کامپیوترهای اون مهاجم طماع بیشتر بود، اطلاعاتی که اون می‌داد رو به عنوان اطلاعات درست، به عنوان سیستم‌های صادق در نظر می‌گرفتند. می‌رفت به سمت حمله‌ی 51 درصد.

اما در کل و در سیستم، به نفع مهاجم طماع هم نبود که منابعش رو صرف تقلب یا ضربه زدن به امنیت شبکه قرار بده.

شما فرض کن یه نفر، 51% رای یک جمع رو داشته باشه، مثلاً هیات مدیره‌ی یک شرکت رو داشته باشه، و به جای پیشبرد اهداف درست، بره و چیزهایی رو تصویب کنه که به ضرر شرکت باشه.

چون اونجوری ارزش بیت کوین افت می‌کرد. به جای اینکه سیستم‌هاش رو یا منابعش رو که CPU و الکتریسیته بودند، خرج این کنه که سر سیستم رو کلاه بگذاره، بهتر بود که منابعش رو صرف استخراج بیت کوین کنه و پول، یعنی همون بیت کوین بدست بیاره.

 

یکی از راه‌های ضربه زدن به بیت کوین این بود. و همچنان هم هست. اتفاقاً توی دنیای واقعی هم همینطوره. چون به نفع همه نیست که همه جا آدم‌ها طماع باشند، قوانین، بر اصول خاصی بنا شده. قوانین بر اساس اصول مثبت، به نفع عموم پایه‌ریزی شده. مگر اینکه یه جایی افراد در قدرت، به نفع خودشون قانون وضع کنند. میشن 51%. در اینجا، 51% زور بیشتر. برده‌داری متاسفانه یکی از همین حمله‌های 51% یا بیشترش، یعنی بیشتر از 51% بود. اتفاقاً یه جایی، می‌گفتند ما 99% هستیم، ولی اون 1% زورشون بیشتره. اما توی بیت‌کوین اینجوری نبود، می‌گفتند هر CPU، یک رای. یعنی در یک بخش، فرقی نداشت ظرفیت اون کامپیوتر، توان پردازشش چقدر باشه.

این ورود به مساله‌ای در باب بیت‌کوین و اونچه ما طرح کردیم بود. البته هنوز به اونچه می‌خواستیم ارتباط بدیم، نرسیدیم.

 

توی طراحی سیستم بیت کوین یا در شرایط دنیای بیت کوین، اینکه به نفع مهاجم طماع نبود که منابعش رو صرف تقلب در شبکه کنه، حافظ هم می‌گفت، به راه درست برو، تا به نتیجه‌ی مطلوب برسی. او هم معتقد بود، از راه غلط یا خلاف راه درست رفتن، در نهایت و در آخر کار به نفع شخص نیست.

 

به هر شکل در بیت کوین، هرچقدر شبکه بزرگتر می‌شد، تقلب هم می‌تونست در اون سخت‌تر بشه. 51% شدن می‌تونست غیرقابل دستیابی یا دور از دسترس‌تر بشه. اینها جز اون قوانین و شرایط و وضعیت بیت کوین هست که داریم مرتبط با موضوع خودمون، یه تعریفی راجع بهش ارائه می‌دیم، تا برسیم به اون ماجرایی که خودمون دنبالش می‌کنیم.

توی بیت کوین اتفاقی که افتاده بود، تمرکززدایی بود. یعنی نیازی نبود که یک بانک به عنوان سیستم مورد اعتماد در هر معامله‌ای حضور داشته باشه. و هیچ بانکی نمی‌تونست بالای سیستم باشه. همه‌ی کامپیوترها با هم برابر بودند. و اطلاعات حساب‌ها، در تمام کامپیوترهای شبکه قرار می‌گرفت.

 

توی بیت کوین یه سری اطلاعات یه جایی ذخیره می‌شد. یعنی هر کدوم از کامپیوترها یه مساله‌ای رو حل می‌کردند، همون هش که ابتدای جلسه گفتیم، بعد در ازای حل شدن اون مسائل، بیت‌کوین جایزه می‌گرفتند.

 

اون مسائل رو در یه جایی می‌نوشتند، اسمش بلاک بود. بلوک. بعد این بلوک‌ها، به همدیگه وصل بودند. بهشون میگن: Blockchain، زنجیره‌ی بلوکی. اگر یکی از بلوک‌ها تغییر می‌کرد، یا یکی از بلوک‌ها تغییر بکنه، یعنی یکنفر، یکی از بلوک‌ها رو تغییر بده، و با بلوک‌های دیگه همخوانی نداشته باشه، شبکه اون رو نمی‌پذیره. مگه اینکه اون یک نفر، 51% باشه. 51% کامپیوترها رو در اختیار داشته باشه. و به این دلیل نمی‌شد، توی اون تقلب کرد.

پس Blockchain توی مباحث ما چی شد، هر کدوم از کامپیوترها یه مساله‌ای رو حل می‌کردند، در ازای حل اون مساله و کامل شدن اون بلاک، که به بلاک قبلی وصل بود و به بلاک بعدی وصل می‌شد، یه تعدادی بیت کوین، جایزه می‌گرفتند.

اون اوایل 50 تا بیت‌کوین جایزه می‌دادند.

این بلاک‌ها به همدیگه وصل بودند، اگر یکی از بلوک‌ها تغییر می‌کرد، با بلوک‌های دیگه همخوانی نداشت. و به این شکل نمی‌شد توی اون موضوع تقلب کرد. یعنی باید مساله رو حل می‌کردند. حل مساله هم زمان می‌برد، و برق و CPU مصرف می‌کرد. یه مساله‌ای بود که حل می‌کردند، و یه جورایی جواب‌هاش به هم مرتبط و متصل بود. پس نمی‌شد بلوک رو علکی پر کرد. یعنی اونی که جواب نادرست قرار می‌داد، ازش پذیرفته نمی‌شد. بلوکش یا بلاکش تکمیل نمی‌شد، که جایزه ببره. که در نهایت، بیت‌کوین جایزه بگیره. یا بیت‌کوین استخراج کنه. حل اون مساله و کامل کردن بلاک رو می‌گفتند ماین کردن. استخراج کردن.

 

در مورد بلاک‌ها، خیلی ساده بخواهید در نظر بگیرید، اسم فامیل بازی کردن رو تصور کنید. هر کسی اسامی که نوشته رو می‌گه، بعد امتیازها رو تقسیم می‌کنند. اگر اسم‌هایی که در یک بازی سه نفره می‌نویسند مشابه نباشه، به هر کسی 10 امتیاز میدن، اگر دو نفر یا هر سه نفر اسمی مشابه رو نوشته باشند، به هر شخص 5 امتیاز میدن. ولی چون اسامی اونجا نوشته شده، اگر کسی تقلب کنه، میشه به برگه اون شخص و برگه‌های دیگه مراجعه کرد و امتیازش رو یا نتیجه‌اش رو نپذیرفت.

 

اینجا اونهایی که نتیجه‌ی تقلب شده رو نمی‌پذیرند کامپیوترهای متصل به شبکه بیت‌کوین (کامپیوترهای صادق) هستند، که اطلاعات حساب‌ها رو دارند. و امتیازها و اون اسامی که در بازی اسم فامیل مثال زدیم، اونچه در بلاک تشکیل شده بودند، جواب اون مساله‌ی ریاضی بودند که کامپیوترها حلش کرده بودند، ولی نمی‌شد توش تقلب کنند.

پس چی شد، به کمک رمزنگاری که اونجا میشه، نتایج (در اینجا امتیاز بازی اسم و فامیل) تبدیل به یک رمزی می‌شن، که هر کسی اون رو اعلام می‌کنه. وقتی یکنفر نتیجه‌ای رو اعلام کنه، توی بیت‌کوین، مثلاً موجودی یا اطلاعات واریز پول به حساب‌ها، که با اونچه بقیه‌ی افراد اعلام می‌کنند متفاوت باشه، ازش پذیرفته نمیشه. مثل همون بازی اسم-فامیل.

 

اتفاقاً یکی از ویژگی‌های اون مساله که جلسه بعد توضیح می‌دیم، این بود که حلش سخته، ولی آزمودن یا تایید جوابش خیلی ساده بود. مثل اینکه ببینید یه اسمی با الف یا ب شروع شده یا نه. به همین سادگی. حلش سخت بود که یه اسم خاصی رو بیارید که با یه حرف خاصی، مثلاً اسم پسر از «ل»، به جز لهراسب. ولی آزمون کردنش که واقعاً این اسم با «ل» شروع شده یا نه، کار ساده‌ای هست. اطلاعات فنی این مطلب رو در جلسه‌ی بعد می‌گم. هر چی اسم پسر یا دختر بلد هستی رو تو کامنتا بنویس!!

بل نسبت بل نسبت، بلاک‌چین هم یه همچین چیزی یا شبیه به این هست. اگر کسی امتیاز بیشتری به خودش بده، یعنی تقلب کرده، مثلاً اسم تکراری نوشته باشه ولی امتیاز کامل به خودش داده باشه. یا یه جایی به جای 10 امتیاز به خودش 20 امتیاز داده بود، و شبکه ازش نمی‌پذیرفت. مگر اینکه اون افرادی که داشتند تقلب می‌کردند، 51% بودند، و به همین دلیل نمی‌شد توش تقلب کرد.

ما توضیحاتش رو خیلی فشرده و خلاصه بیان کردیم، تن ساتوشی توی لباسش یا توی کفنش، لرزید. چون نمی‌دونیم ساتوشی کی بود، نمی‌دونیم الآن کجاست. اگه مرده، گوشش به خاک باشه.

 

همونطور که توی بازی اسم فامیل هر دست از بازی اسامی مثل نام، نام خانوادگی، شغل، اشیا با یه حرف خاص شروع میشه. و میشه تشخیص داد که افراد اسمی که نوشتند منحصر به فرد هست یا نه، در بلاک‌چین هم یه روش‌هایی هست که نمیشه تقلب کرد. جزئیات فنی بیشتر در این موضوع که نکات خیلی عمیق‌ترش به محتوای مطلب ما هم چندان مربوط نمیشه رو توی جلسه دوم بیت کوین‌توضیح می‌دیم، به شرط اینکه اون مطالب رو بشه تا اندازه‌ای، ساده مطرحش کرد. یا بشه به موضوع ما، یعنی حافظ‌پجوهی، یا حافظ و بیت‌کوین، مرتبطش کرد. اینجا فقط قراره ارتباط بین بیت کوین و دنیای شخصی‌سازی شده‌ی حافظ رو بررسی کنیم.

 

در ماجرای بیت کوین، اون اوایل، با هر بار کامل شدن بلاک، 50 بیت‌کوین به کسی که یک بلاک رو ماین کرده بود جایزه می‌دادند. به اون جایزه هم می‌گفتند پاداش ِبلاک  یا Block Reward.

 

اون موقع جایزه ماین کردن هر بلاک، 50 بیت کوین بود. این یکی از قوانین دیگه بیت کوین بود. استخراج هر بلاک، 50 بیت‌کوین جایزه داشت. ماینر اول هم خود ساتوشی بود. تجهیزات خاصی هم نمی‌خواست، با یه کامپیوتر می‌شد.

الآن برای ماین کردن یک بلاک، تجهیزات بسیار گران و حجیمی مورد نیاز هست. باهاش میشه خونه گرم کرد. توی سیبری دستگاهاش رو می‌ذارن، یکی از مزیت‌ها یا کارکردهاش اینه که خونه رو هم گرم می‌کنه. الآن یکنفر با یک کامپیوتر خونگی نمی‌تونه این کار رو انجام بده. حداکثر بتونه CPU یا کارت گرافیک یا پاور کامپیوترش رو بسوزونه.

ضمن اینکه یکی دیگه از اون قوانینی که ما باهاشون کار داریم، و می‌خواهیم اون قوانین رو با جهان‌بینی و جهان فکری و موضوع کاری حافظ مقایسه یا بررسی تطبیقی کنیم، به مثل؛ این بود که هر 4 سال یکبار جایزه‌ای که بابت ماین شدن بلاک داده می‌شد، نصف می‌شد. به اون هم می‌گن halving.

یعنی نصف شدن پاداش استخراج بیت کوین. یعنی 4 سال بعد، جایزه ماین شدن هر بلاک از 50 بیت کوین، شُد 25 بیت کوین.

توی دوره‌ی چهار ساله‌ی بعدی شد 12.5، الآن هم 6.25 هست. و هر چقدر هم که جایزه کمتر می‌شد، مدتی بعد قیمت بیت کوین رشد یا جهش می‌کرد. بیت‌کوین قیمتش از یک سنت گویند بود، که الآن چند ده هزار دلار هست. به 63.000 دلار هم رسید.

 

این قانون halving یا نصف شدن پاداش استخراج بیت کوین، یعنی شما الآن تا سال 2024، با هر بار ماین شدن یک بلاک، 6.25 بیت کوین جایزه دریافت می‌کنید. که برای ماین شدن یک بلاک نیاز به تجهیزات بسیار گرونی هست. و برای اون 50 تا بیت کوینی که قبلاً می‌شد بدست آورد، الآن باید 8 برابر تجهیزات داشت، که بشه 8 تا 6.25.

و 50 تا بیت کوینی که یه زمانی می‌شد با کامپیوتر شخصی ماین کرد رو به قول سعدی: «گفتا که دگر باره به خوابم بینی».

البته ارزش 6.25 بیت‌کوین؛ الآن خیلی بیشتر از 50تا بیت‌کوین اون موقع هست. چون اون موقع بیت‌کوین انقدر ارزش نداشت. ولی بدست آوردن این 6.25، خیلی خیلی خیلی سخت‌تر از اون 50 تا شده.

چرا هر 4 سال یکبار جایزه نصف میشه؟ چون قرار شده پس از ایجاد هر 210.000 بلوک، جایزه نصف بشه. این هم یکی دیگه از قوانین بیت‌کوین هست.

هر بلوک، ده دقیقه طول می‌کشه تا تکمیل بشه. 210.000 * 10 دقیقه می‌کنیم = انقدر دقیقه زمان می‌بره تا 210.000 بلاک ماین بشه. یعنی 2.100.000 دقیقه. تقسیم بر 60 دقیقه می‌کنیم تا زمان بر حسب ساعت بدست بیاد. میشه 35.000 ساعت. یعنی 35.000 ساعت طول می‌کشه تا اون 210.000 بلاکی که قراره بعد از تکمیل اونها جایزه نصف بشه، ایجاد بشه.

بعد این عدد یعنی 35.000 ساعت رو تقسیم بر 24 ساعت می‌کنیم تا تعداد روزها بدست بیاد. می‌کنه به عبارتی، 1458.33صدم! روز، و بعد تقسیم بر حدوداً 365 روز می‌کنیم، سال چهارم کبیسه میشه. میشه تقریباً 4 سال. دقیق هم نمیشه حساب کرد، چون بلاک س ر دقیقاً ده دقیقه ماین نمیشه. اگر تعداد کامپیوترها زیاد باشه زودتر ماین کنند، شبکه تنظیم می‌کنه که عدد سخت‌تر بشه که نتونند زود ماین کنند. اگر عدد خیلی سخت بشه یا مثلاً ماینرهای زیادی از دور خارج بشن، عدد رو ساده‌تر می‌کنه تا زمان ایجاد بلاک به زمان مشخصش، 10 دقیقه یکبار برگرده.

 

پس بیت کوین تا اینجا شامل چه مواردی بود یا ما به چه مواردی درباره بیت کوین اشاره کردیم. اولین و مهم‌ترین مساله این بود که بیت کوین نیاز به شخص ثالثی مثل یک نهاد مالی مورد اعتماد یا بانک نداشت. چرا نیاز به بانک نداشت؟ چرا بدون بانک می‌تونست پول جابجا کنه؟ چون در یک مورد، مشکل یا خلایی که قبل از بیت کوین، یا برای رمزارزی مثل بیت کوین وجود داشت که حل مساله‌ی تقلب و دو بار خرج کردن پول بود رو، حل کرده بود.

 

قبل از ساتوشی، به قول حافظ، «مفتی عقل در این مساله لایعقل بود». یعنی راهکاری وجود نداشت، جز اینکه یه جایی مورد اعتماد باشه، که عموماً بانک بود. بدونه کی پول تو حسابش داره، اگر درخواست داد، اون رو به حساب مقصد واریز کنه. یا اگر یکبار براش پرداخت انجام داد، اون مبلغ از حسابش کسر بشه و نتونه دوبار خرجش کنه.

بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق
مفتی عقل در این مساله لایعقل بود

 

البته مساله‌ی حافظ در اون زمان، که می‌گفت «مفتی عقل در این مساله لایعقل بود» مساله‌ی بزرگتری بود. و حافظ پاسخ پخته‌تری نسبت به افراد زمانه‌ی خودش برای اون مساله داشت. ولی قبل از ساتوشی، برای جلوگیری از دوبار خرج کردن پول بدون نهاد مورد اعتماد، راهکاری وجود نداشت، که بتونند به شکل خودکار فرآیندی یا سامانه‌ای رو طراحی کنند که بدون جایی مثل بانک، بدون نهاد مبتنی بر اعتماد، پول منتقل بشه. و شبکه‌اش هم متمرکز نباشه. توی بیت کوین این کار رو از طریق رمزنگاری‌های پیشرفته انجام دادند. و به کمک بلاکچین. یکی از دفاتر کل توزیع شده. که اطلاعات حساب‌ها توی همه‌ی کامپیوترها ذخیره می‌شد.

 

یه سری قوانین و شرایط هم داشت:

یکی اینکه باید پول‌ها ایجاد می‌شدند. استخراج می‌شدند. ماین می‌شدند. هر بار ماین کردن بلاک 50 تا بیت کوین جایزه داشت. این جایزه هر چهار سال یکبار نصف می‌شد. که به این نصف شدن جایزه می‌گفتند halving.

قانون یا شرایط دیگه‌اش این بود که توی سیستم بیت‌کوین، کامپیوترها با هم برابر بودند. شبکه‌اش peer to peer هست. تقلب کردن توی سیستم ساده نبود. نیازمند منابع بسیار، و بزرگتر از شبکه‌ی کاربران صادق بود. بهش می‌گفتند حمله‌ی 51%.

سیستم به نحوی بود که به نفع مهاجم طماع نبود که تقلب کنه. بهتر بود که به ماین کردن بپردازه. این رو توی وایت پیپر هم توضیح داده بود. بعد این جلسه، وایت پیپر بیت‌کوین رو جستجو کنید، اون رو هم بخونید. البته همه‌ی بخش‌هاش هم ممکنه برای شما مهم نباشه. فقط مقاله‌اش رو ببینید.

 

این قوانین که ما گفتیم و بسیاری قوانین دیگه مربوط به بیت کوین رو در ابتدا ساتوشی ناکاموتو نوشته بود. و خودش تنهایی ماین می‌کرد. و کلی هم بیت کوین برای خودش ذخیره کرد. تا اگه یا الآن وقتی، بیت‌کوین ارزش پیدا کرد، بشه پولدارترین مرد جهان.

ساتوشی از یه جایی به بعد، سیستم، یعنی پروژه‌ی بیت کوین رو تحویل یه سری آدم‌های دیگه داد. و گروهی از برنامه‌نویس‌ها، پروژه رو، یعنی نوشتن کدهاش رو دست گرفتند.

همین الآن هم در بیت کوین میشه یک برنامه نویس بیاد و pull request بزنه. یعنی پیشنهاد بده که یه جایی از کد عوض بشه، دلیلش رو هم باید بگه. توضیحش رو باید بنویسه. یعنی درخواست بده که اون قوانینی که راجع بهش صحبت کردیم رو تغییر بدن. و یه سری هستند که دسترسی دارند و می‌تونند اون درخواست‌ها رو تایید کنند.

موضوع ما هم یکی درباره راه‌اندازی یک سیستم جدید به نام رمزارزها بود، و دیگری قوانین موجود و مربوط به رمزارزها.

در مورد این پول ریکوئست که گفتیم؛ یه رباعی هست که منسوب به مولویه. اونجا مولوی در قالب محتوای این جلسه، به پول ریکوئست اشاره کرده.

 

گر ز حال دل خبر داری بگو
ور نشانی مختصر داری بگو

دقیقاً پول ریکوئسته دیگه. ولی در موضوع عرفان. مثل بیت‌کوین که اگر یه پیشنهادی وجود داشته باشه، برای رفع یک مشکل، یا بهبود سیستم، یکی pull request می‌زنه. و توضیحش رو می‌نویسه، و اون رو پیشنهاد می‌ده، اینجا هم مولوی، یا از قول او، منسوب به او، گفته شده که اگر پیشنهادی داری، چیزی می‌دونی، بگو. حتی اگر نشانی، یا نشانی‌ای مختصر باشه.

باید یه موضوعی رو هم در نظر داشته باشیم؛ اون هم اینه که توی دنیای عرفان یا در جهان فکری حافظ، این قوانین قبلاً نوشته شده بودند. برخلاف بیت کوین که اون قوانین رو ساتوشی وضع کرده بود. توی اون موضوعی که حافظ در اون کار می‌کرد، قوانین باید کشف می‌شدند. اغلب، خلق نمی‌شدند. شاید برخیشون توسعه داده می‌شدند.

 

توی شعر حافظ، روز ازل، یه همچین ساختاری داده، حافظ یه چنین تعریفی ازش ارائه می‌کنه. که یه سری قوانین نوشته شده.

در مورد خودش می‌گه، اونجا، یعنی در روز ازل یه اتفاقاتی افتاده؛ که الآن من، یعنی حافظ، اینطوری‌ هستم، که هستم. می‌گه اینکه من اینطوری هستم رو روز ازل نوشتند. یعنی باید همینجوری می‌بودم.

اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

نمی‌گه اونجا نوشته شده، من اومدم اجرا کنم. می‌گه یه سری قوانین بوده، یه سری اتفاقات شکل گرفته، ما هم بر اساس اون پیش می‌ریم. اینجا هم گفت اینکه من از مسجد اومدم خرابات، اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد.

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

 

این روز ازل حافظی، یا روز ازل در تفسیر حافظ بود. نمی‌گه اونجوری نوشته بودند که من بی‌اختیارم که اینطور عمل کنم. می‌گه قوانین اونطوری نوشته شده بود، که یه جورایی من مختارم یا می‌تونم بر اساس اون، و “حتی به «درست»!” عمل کنم. پس الآن اینطوری عمل می‌کنم.

درست اینی هست که من انجام میدم. چون من طبق عهد ازل عمل می‌کنم. روز ازلِ حافظ اینطوری بود. این یکی از قوانینی بود که در جهان فکری حافظ، و توسط او کشف شده بود.

می‌گفت من در روز ازل یک جرعه از جام او، از جام دوست، خوردم، الآن این شدم. تا روز قیامت هم همین خواهم بود.

سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خود از جام دوست

این قانون شماره 1 بود. rule number one. قوانین دیگه چیا بودند؟

 

همه‌ی مثال‌هایی که اینجا می‌زنیم بلاتشبیه هست. ولی مثل اونچه در بیت کوین گفتیم به خاطر معماری شبکه‌اش، که peer to peer بود، هر کدوم از کامپیوترها نسبت به یکدیگه برتری نداشتند، حافظ هم می‌گفت در کار عشق، توی شبکه‌ی معشوق، یکی از قوانین این هست که کسی به واسطه‌ی موقعیت اجتماعی یا منصب و مقام، برتری نداره. در کار عشق، کسی با منصب و مقام به جایی نمی‌رسه.

این خیلی مطلب مهمی هست در شعر حافظ. کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست. نه کسی می‌تونه غرور داشته باشه و ناز کنه، نه اینجوریه که کسی رو راه ندن چون فقیر هست.

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست.

در کوی عشق شوکت شاهی نمی‌خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری.

این یکی دیگه از قوانین بود.

یا می‌گفت علم عشق، یا کار عشق، چیزی هست که به هر شخصی، حتی انسان‌های فقیر هم می‌رسه.

هر CPU، یک رای. ONE CPU ONE VOTE. به تعداد آدم‌های زمین راه هست مثلاً… چه فقیر، چه غنی. در همین مورد به معشوق می‌گفت، مقام تو بسیار بلند است، ولی مورد نظر و مورد توجه افراد کم بضاعت قرار گرفتی.

شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای
قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟

جای دیگری در مورد قوانین موجود در حوزه کاری خودش می‌گفت: عشق یا کار عشق یا علم عشق یا دانشی که به واسطه‌ی این روش شناخت بدست میاد، اگرچه بسیار بالا و بلند مرتبه هست، اما در افراد بسیار فقیر هم شکل می‌گیره.

یا می‌گفت: شگفتا، که چنین مقام بلندی، چنین دستاورد بزرگی؛ یا بلندای این مقام، بالاترین درجه‌ی این مقام، به افراد فقیر هم می‌رسه. یا در جاهای بسیار پایین هم بدست میاد.

عجب علمی است علم هیات عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمین است.

یعنی مقام بلند عشق، در پایین‌ترین جایگاه یا پایین‌ترین طبقه‌ی زمین هم حاصل میشه.

بلاتشبیه، الآن بیت‌کوین اینجوری نیست. یعنی شما با کامپیوتر معمولی نمی‌تونی ماین کنی. یعنی شانسی برای بردن اون جایزه، برای حل کردن اون مساله نداری. باید ماینرهای به روز داشته باشی. و توی یه جاهایی که بهش می‌گن استخر، استخر ماینیگ. Pool، محل مجازیه که تعداد زیادی از ماینرها قدرت پردازشی دستگاه‌هاشون رو با همدیگه ادغام می‌کنند. تا شانسشون در ماین کردن بیت‌کوین بیشتر بشه. باید رفت اونجا، به اندازه‌ی قدرت کامپیوترهایی که اسمش کامپیوتر نیست، بهت یه سهمی در استخراج میدن. مثلاً با کامپیوترهای خونگی، کسی رو حتی بازی نمی‌دن. و سه نقطه… (ماجراهای فنیش…)

اونچه ما درباره‌ی حافظ و جهان فکری او می‌خواهیم صحبت کنیم، هدف و موضوعش پرداخت آنلاین یا دور نگه داشتن نقل و انتقالات مالی از دست بانک‌ها نیست. یکی از اهداف یا حداقل دستاوردهای بیت‌کوین همین بود.

موضوعی که ما طرح کردیم هم به همین خاطر، همه‌ی مواردش شبیه به بیت کوین نیست و نمی‌تونه به اون هم شبیه باشه. ما در اینجا بنا داشتیم که از مثال ایجاد یا کشف یا ساخت بیت کوین به ساختار تشکیل جهان فکری در عرفون، نزد حافظ، بپردازیم. و این مورد رو با اون مثال‌ها توضیح بدیم.

محوریت این جلسه درباره ساختار کلی موضوع، و در معرفی این موضوع به کمک پدیده‌ای جدید، نه خیلی جدید، به نام بیت کوین هست. و شاید بیشتر مورد استفاده‌ی علاقمندان فناوری و طرفداران بیت کوین باشه. اگرچه برای دوستداران حافظ یا شعر یا عرفون هم می‌تونه قابل درک باشه.

جلسه‌ی بعد، شرح بیشتر و جزئیات کمی فنی‌تر از بیت کوین، به کمک قوانین و رویکردهای موجود در جهان فکری حافظ خواهد بود. اینجا با بیت کوین شروع کردیم که بگیم حافظ هم جهانی شبیه به این رو ساخته بود. یا مثلاً مولوی در موضوع ساختارهای چنین جهانی درخواستِ پول ریکوئست زده بود، که اگر چیزی می‌دونی، نشانی یا نشانه‌ای یا نشانی‌ای داری بگو. حتی اگر چیز مختصری هست، حتی اگر مساله‌ی کوچیکی هست.

-مشارکت جمعی- / جمع‌سپاری (Crowdsourcing) در عرفانِ (اُپن سورس) مولانا.

توی برنامه‌نویسی چیزی شبیه به این وجود داره که می‌گن بیاید بگید چیکار کنیم که نرم‌افزار بهتر بشه. ولی در حد space یا semicolon نباشه. یعنی نگید اینجا دو تا فاصله گذاشتید، یا ویرگول، نقطه ویرگول یادتون رفته. معلم لغوی نباش.

به قول حافظ، که می‌گفت حرفی که من می‌خوام بزنم رو توی یه ترانه گفتند، می‌گفت: “به قول مطرب و ساقی”. ما هم به قول حافظ می‌گیم به قول مطرب و ساقی: نگو چرا گفتی «فِقط»!

یه سایتی هست شما هر بار که صفحه رو تازه‌سازی می‌کنی. Refresh میکنی، یکی از این حرف‌ها و بیانات عجیب غریب رو در موضوعِ پول ریکوئست‌ها نشون میده. چندتا پیام‌هایی که اون سایت از این مطالب جمع‌آوری کرده، روی صفحه نمایش داده میشه.

مولوی می‌گفت بیا بگو ساختار این جهان چه شکلی هست و با ما چه ارتباطی داره. پول ریکوئست زده بود. درخواست داده بود که بیان نظراتشون رو بگن. باهاش هم‌فکری کنند. پیشنهاد می‌داد برای مشارکت در توضیح بیشتر در احوالات درونی خودش و انسان‌ها و ارتباطشون با جهان.

گر ز حال دل خبر داری بگو
ور نشانی مختصر داری بگو

می‌خواست پروژه‌ی متن باز عرفون پایه‌ریزی کنه. می‌خواست در این پروژه مشارکت بگیره. بهش میگن Crowdsourcing.

برون‌سپاری یک پروژه به انبوه مردم. هم افراد خبره می‌تونند فعالیت کنند، هم افراد بی تجربه. پیشنهاد میشه چه تغییراتی انجام بشه، تا توسعه‌دهنده‌ها اون تغییرات رو در پروژه اصلی اعمال کنند.

اتفاقاً توی بیت کوین هم، اون ابتدا همچین چیزی اتفاق افتاده بود. یه ایده‌ای مرتبط با بیت کوین در یک فرُومی مطرح شده بود، گفته بود نظرتون رو راجع به همچین چیزی بگید.

در مورد درخواست مولوی، هر کی می‌تونست یه نظری بده، ولی شخص خاصی که حالا مثلاً مولوی بود، باید می‌پذیرفت.

ما در اینجا داریم تشبیه می‌کنیم، نمی‌گیم همون بود. داریم یه مثالی می‌زنیم که هم دو موضوع رو توضیح بدیم، هم به واسطه‌ی دانستن یکی، با دیگری راحت‌تر ارتباط برقرار کنید.

توی این جلسه، خیلی کوتاه، خیلی سطحی گفتیم اونچه در بیت‌کوین وجود داره، چی هست. یا چیا هستند. و چه ارتباطی با حافظ و جهان ِ فکری او پیدا می‌کنه. در جلسه بعد به زبان ساده و قابل درک برای همه، توضیح می‌دیم، اونچه در بیت کوین اتفاق می‌افته، از نظر فنی تا حدودی چگونه هست. و این کار رو با محوریت حافظ و جهان‌بینی او انجام می‌دیم.

 

 

https://www.youtube.com/watch?v=BZaEjAEzlvc&feature=youtu.be

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *