لوگو حافظ‌پجوهی

حافظ‌پجوهی، نزدیک‌ترین هم‌نشینی و هم‌سخنی با حافظ

         صحیح‌خوانی غزلیات حافظ

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست             می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت                        وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد                   این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود                       بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق                            آن که او عالم سر است بدین حال گواست

فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم                       وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم                 باده از خون رزان است نه از خون شماست

 

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود          ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

I agree to these terms.